می دانی چیست؟
این همه عاشقی هم به درد نمیخورد
چه فایده
وقتی نیستی
اصلا
وقتی نیستی
میخوام سر به تن هیچ خاطرهای نباشد دختر باران
گیرم که پاییز و بهار برای تو
برای من
با دستهای سردی که نای برداشتن قلم را ندارند
چه میکنی؟
یعنی می باری؟
یعنی میآیی؟
.
.
.
گمان نمی کنم تو
در گرمای تابستان
دکمههای پیراهنم را
با بوسه هایت
خیس کنی...
.
.
.
یعنی می بوسی؟
عاشقت هستم را بر بال کبوتران ایستگاههای شهر میبندی؟
بهرنگ قاسمی
۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه
دختر باران میدانی چیست ؟
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر